Ирайнаг | ایرایناگ

وبلاگ رسول امینی پژوهشگر زبان آسی | Р. Ӕмини блог, Ирыстон ӕвзагы ахуыргонд

Ирайнаг | ایرایناگ

وبلاگ رسول امینی پژوهشگر زبان آسی | Р. Ӕмини блог, Ирыстон ӕвзагы ахуыргонд

این وبلاگ متعلق به اینجانب رسول امینی (ایرایناگ) است. بنده پژوهشگر زبان آسی (زبان ایرانیان قفقاز شمالی - آلان‌ها) هستم و از طریق این رسانه می‌توانید از کارهای من آگاه شوید.
Ацы блог мӕнӕй, Рӕсул Ӕмини (Ирайнаг) у ӕмӕ ӕз дæн Ирон (ӕмӕ дыгурон) ӕвзагы ахуыргонд. А блогы тыххӕй Сымах арӕхсут, мӕ куыстӕй зониккат.

نقشه ایران و ایرستان در منطقه

(Ацы статьяйы Тӕлмац Ирон ӕвзагы)

ایرستان یا ایرستون (به زبان آسی: Ирыстон) یا ایر، که با نام اوستیا یا آلانیا شناخته می‌شود، سرزمینی در دو طرف رشته‌کوه قفقاز است که بیشتر باشندگان آن مردم آسی (اوستیایی) هستند. مردم آسی، بازماندگان آلان‌های آریایی و ایر تباری هستند که منطقه باستانی خود، یعنی قفقاز را رها نکردند و در این سرزمین باقی ماندند. آلان‌ها (یا اَلانان) خود گروهی از سَرمت‌ها یا همان سَرم‌ها (سَلم‌ها) هستند؛ که در شاهنامه فردوسی آنها را با عنوان «سَلمی (تحت پادشاهی سَلم پسر فریدون)» می‌شناسیم.

هرچند در طول تاریخ ایرستان تحت حاکمیت سیاسی کشور ایران هم بوده؛ اما از هر نظر باید آنجا را «ایرانی دیگر» خواند. مردم ایرستان هرچند ایر یا همان آریایی هستند ولی همواره راهی دیگر را در مسیر زندگی نسبت به برادران خود طی کرده و پیموده‌اند. از همین جهت، ایرستان کشوری با هویت مستقل از ایران [و زبان پارسی] است.

از نشانه‌های استقلال هویتی ایرستان از ایران، یکی همین هست که مردم کشور ایران درباره آنها، تقریبا چیزی نمی‌دانند؛ اگر هم کسی چیزی می‌داند در سال‌های اخیر به لطف رسانه‌ها، از جمله شبکه‌های اجتماعی و اینترنت بوده است. ما پیش از آمدن عصر اینترنت، بجز در سطح سیاسی-حاکمیتی، در سطح اجتماعی ارتباطی با آسی‌ها یا همان ایرستانیان نداشته‌ایم و حضور آنان را در بین خود احساس نمی‌کردیم و از آنها بی‌خبر بوده‌ایم؛ البته ارتباط‌های مردمی خیلی جزئی وجود داشته و حتی برخی ایرانیان (در ایرستان با نام پارسیان یا شاید حتی آذری شناخته می‌شوند) به ایرستان رفته‌اند و بازماندگان آنها هنوز در آنجا حضور دارند.

نگارنده البته آگاه است که عدم اطلاع ایرانیان و ایرستانیان از یکدیگر، دلیل بر استقلال هویتی نمی‌شود، و همچنین آگاه هستیم که آنها نهایتاً ایر و آریایی هستند؛ اما دلیل از آن جهت وارد است که در طول سالیانی که ما و گذشتگانمان (ایرانی و ایرستانی) از یکدیگر جدا شده و بوده‌ایم، راهی برای ارتباط گرفتن و در نتیجه راهی برای تاثیر گذاشتن بر یکدیگر نداشته‌ایم. ما زبان یکدگیر را با وجود واژگان مشترک بسیار [به دلیل ویژگی‌های متفاوت دو زبان که در گذر زمان به وجود آمده] نمی‌فهمیم؛ وضعیت فرهنگی و دینی ما و آنها با وجود اشتراکات زیاد، کاملا گوناگون و متضاد است؛ و بسیار دیگر موارد اینچنینی که همه آنها آشکارا فریاد می‌زند که ما سالهاست از یکدیگر دوریم.

برای درک این مطلب می‌توان قیاس بین تاجیک‌ها و هندی‌ها را تماشا کرد. هندی‌های آریایی (هندی‌هایی که آریایی تبار هستند) برای مردم ایران ملت دیگرند، هرچند آریایی باشند؛ اما هر ایرانی بر این باور استوار است که تاجیک‌ها بخشی از مردم ایران بزرگ هستند و ریشه در آن دارند. این پدیده، ریشه در مسائل نژادی ندارد، اگر داشت باید هندی آریایی را ایرانی‌تر از تاجیک می‌دانستیم (بخاطر چهره و ویژگی‌های ظاهری) ولی تاجیک برای ما ایرانی محسوب می‌شود. به باور بنده، در درجه اول فرهنگ و سبک زندگی و تفکر، در درجه دوم زبان و در درجه سوم دین، باعث می‌شود ما تاجیک را ایرانی بدانیم نسبت به هندی آریایی؛ تاجیک نِیلی همانند ما به داشته‌های ایران (ایران بزرگ و فرهنگی) دارد.

پرچم اوستیا

در دل کوهستان‌های قفقاز ملتی از ایرها (آریایی‌ها) وجود دارد که جدا از تحولات کشور فرهنگی ایران؛ میراث نیاکان آریایی را «تا حدودی ویژه به خودش» حفظ کرده و هنوز خود را ملت ایر (آریا) می‌خواند. برای هر ایرانی حتما جالب است که بشنود جز او و مردمش، در جهان ایرانیان دیگری نیز وجود دارند؛ اما بیشتر این موضوع از نگاه پژوهشی جالب و مهم است.

داشته‌های فرهنگی (داشته‌های آریایی) ایرستان نتیجه کوشش مردم خودش است. یعنی، در ایرستان و در بین ایرستانیان (آسی‌ها) بخشی از گنجینه فرهنگی تاریخی ایرها (آریایی‌ها) موجود هست؛ و حفظ شده، جدا از کوششی که در ایران و در بین ایرانیان (پارسی، کرد، آذری و دیگر) انجام می‌شده است برای حفظ فرهنگ و میراث گذشتگان. زمانی که اشتراکات فرهنگی و زبانی میان ایرانیان و ایرستانیان می‌بینیم، بیشتر اوقات نمی‌توان گفت که آن را ما از یکدیگر وام گرفته‌ایم؛ بلکه اشتراکات ما، به ریشه کهن ما بر می‌گردد؛ یعنی سخن از «دو، سه هزار سال پیش» هم دیگر، یک شوخی است و اشتراکات ما ریشه در دورانی کهن‌تر دارد.

ما باید نگاهی تازه در پژوهش‌های ایران‌شناسی داشته باشیم، ایرستان نقطه آغاز پژوهش‌هایی می‌تواند باشد که نتیجه سودبخش آن ممکن است به ذهن ما هم خطور نکند، می‌تواند گره‌های کور مسائل تاریخی که برای ما روشن نیست را شفاف و باز کند، ایرستان می‌تواند نقطه پیوند ما با دولت و جامعه روسی و حتی اروپا باشد و ما می‌توانیم سفیران یکدیگر باشیم. از این‌ها گذشته، در زمینه تخصصی کار خودم می‌توانم بگویم زبان‌شناسیِ زبان آسی می‌تواند تقویت‌کننده زبان‌شناسی زبان فارسی نیز باشد؛ و بلعکس حتی این «فرایندِ زبان‌شناسی زبان آسی توسط ایرانیان و پارسی‌زبانان» می‌تواند به خود زبان‌شناسی زبان آسی نیز کمک کند.

بانوی آسی در لباس سنتی آسی-قفقازی که در عروسی از آن استفاده می‌شود

زن و مرد آسی

دختر بچه آسی که پرچم اوستیا در دست دارد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">